Register   ::   User login   ::   Contact Us   ::   Sitemap   ::   فارسي
 
« Friday, 19 Bahman 1403 »
 
Site Statistic
 » Begin Date: Farvardin 1385
 » Entered News: 112 Item
 » Entered Article: 75 Item
 » online visitors: 2 user(s)
 » Max. visit: 208 user(s)
 » Today: 97 user(s)
 » Yesterday: 595 user(s)
 » Total visit: 2,044,180 user(s)
 » Average: 332 user(s)

میراث علی(ع)
author :

اشهد انک قد اقمت الصلوه و اتیت الزکوه...و تمت بک کلمات الله.

ای پسر تو بی نشانی از علی     عین و لام و یا بدانی از علی

 

میراث علی(ع)، راستی و درستی بود. او قله بلند تقوا و آشیانه هر فضیلتی بود که میتوان برای آدمی برشمرد. در سخن و سیره، چنان بود که تا ابد میتوان به او اندیشید و درباره اون سخن گفت. دریغا که ما بیگانگی خود را از مرام علی(ع) را زیر خروارها مدح و ستایش بیمانند پوشاندهایم.

راستی نصیب ما از علی(ع) چیست؟ مدح و نعت و جشن و عزا و فخرفروشی به عالمیان و آسودگی خیال در آخرت؟ علی را باید از نو شناخت. علی را باید روزها خواند و شبها تلاوت کرد. باید دفتر تاریخ را دوباره ورق زد و یک یک برگ‌های آن را خواند و دید که او با دوستانش چگونه بود و با حکومت چه کرد و چرا آن جا با شمشیر زد و این جا مدارا کرد و جای دیگر گریست؟

می‌گویند انسان بزرگی بود؛ اما کمتر می‌گویند چرا بزرگ بود. آیا بزرگ بود چون عدد برگ‌های درختان و قطرههای باران می‌دانست؟ یا چون قاضی القضات بصره، یار وفادار و صحابی فاضلش، ابوالاسود دوئلی را از کرسی قضاوت به زیر کشید، تنها به جرم اینکه صدایش را اندکی از صدای متهم بالاتر برده بود؟

علی، «امام» است؛ یعنی کسی که باید به او اقتدا کرد و در پیاش افتاد. پیش و بیش از آنکه اسطوره باشد، اسوه است. اسطورهها، آمدند و رفتند و باز نخواهند گشت. اما ما نیاز به پیشوایی داریم که هر روز در حد و اندازه‌های خود تکرارش کنیم و اگر از بی‌رغبتی‌اش به دنیا و حلمش با دشمنان می‌گوییم، نپنداریم که این داستان‌ها برای آن است که شاعران بیکار نباشند و پیوسته مضمون بتراشند.

از بی‌عیبی و غیب‌گویی و همه چیز دانی و کرامت‌های آسمانی و مقامات اخروی او سخن‌ها می‌گوییم؛ ولی به روی خود نمی‌آوریم که او دروغ هم نمی‌گفت و کوچک را بزرگ نمی‌نمایاند و بزرگ را کوچک نمی‌شمرد و حقیقت را غلام مصلحت خود و دستگاهش نمی‌دید و حقوق آدمیان را به حق بودن آنان گره نمی‌زد، و اگرچه مقدس بود، خود را مقدس نمی‌نمایاند. معراج علی، فقط شب‌ها در نخلستان‌های مدینه نبود؛ او روزها در دارالحکومه هم به معراج می‌رفت.

ردالشمس، کوچک‌ترین فضیلت او است؛ فضیلت بزرگ او این بود که دروغ نمی‌گفت و مادحان را دور خود جمع نکرده بود و همه چیز را برای خود نمی‌خواست و ظلم نمی‌کرد؛ حتی بر دشمنانش. در ادبیات شفاهی و کتابخانه‌ای ما صدها بیت و دهها قصیده می‌توان یافت که مضمون آن، گریستن علی است بر ظلمی که بر زنی یهودی رفته بود؛ به اندازه بیرون آوردن خلخالی از پای او.

اما چرا داستان‌ها علی به دیوان‌های ما و شاعرانگی ما کوچ کرده‌اند؟ آیا نیاز شاعران و نویسندگان به این داستان‌های باورنکردنی، بیشتر از نیاز مردان و زنان جفا دیده روزگاران است؟ ما آن شعرها و قصیده ها را ساختیم و فضیلت‌های علی را دستمایه سخنرانی‌های پر شور و احساس کردیم، تا وجدانمان آرام گیرد و سپس با این وجدان آرام و آسوده خلخال ها از پای مردم درآوریم.

ما برای غم‌های علی اشک می‌ریزیم و نامش را بر فرزندان خود می‌نهیم و در عزایش سیه می‌پوشیم و زنجیر می‌زنیم اما به تیغ تاویل و تبعیض مرامش را هزار پاره کرده‌ایم و از هر پاره سندی ساخته‌ایم برای گفتارها و رفتارهای خود. ما به علی جفا کرده‌ایم؛ چون دفتر زندگی‌اش را اوراق کرده‌ایم و هر روز هر ورقی را که به کارمان آید، برمی‌گیریم و همان را برای خلایق می‌خوانیم و باقی را برای روز مبادا نگه می‌داریم. تیغ جفاکاری که فرق او را شکافت، هنوز عریان است و بر بالای سر آنان که همچون علی دروغ نمی‌گویند و حقیق را پشت قباله مصلحت نیانداخته‌اند می‌رقصد. از در و دیوار حیله‌های عمرو می‌بارد و قساوت‌های فرزند ملجم دندان نشان می‌دهد. این است سزای مردمی که علی(ع) را دارند اما به او اقتدا نمی‌کنند.

سلوک فردی و شیوه حکومتی او هنوز آرمان هر عدالت خواه و آزادی طلب است. او هیچ اشتیاقی برای حکومت نداشت و اگرچه خود را سزاوراترین فرد برای جانشینی رسول الله می‌دانست، هیچ گاه قدمی به سوی حکومت بر نداشت. خلفای پیش از خود را یاری رساند و حتی در حفظ جان و حرمت ایشان کوشید.

پس از اقبال عمومی و به دست گرفتن قدرت سیاسی نیز هیچ کس را مجبور به بیعت با خود نکرد و تا پایان خلافتش، کسانی که از بیعت با او خودداری کرده بودند ( مانند سعدابن ابی وقاص، زید بن ثابت، محمد ابن مسلمه، اسمه بن زید و عبدالله بن عمر)، محدود یا محروم از حقوق خود نکرد. تا کسی دست به شمشیر نمی‌برد او نیز شمشیرش را در نمی‌آورد و چون به خلافت رسید، بنی هاشم و بنی امیه نزد او یکسان بودند، مگر به تقوا و کارایی.

حقوق نخستین هیچ انسانی را، نتنها فدای «منافع» خود نکرد، بلکه از آرمان‌های مقدس خود مسلخی برای اندیشه‌ها و گرایش‌های دیگران نساخت. در حکومت علی، هیچ هدفی آنچنان مقدس نبود که هر وسیله‌ای را توجیح کند. علی(ع) نه هدف را برای توجیه وسیله بهانه میکرد و نه صلابت و قاطعیت را حجت غرور می‌دانست.

هیچ گاه مردم را میان دوراهی دوست و دشمن قرار نداد. می‌گفت: هرکه بر ما نتازد از ما است و ما از اوییم و هرکه اصرار کند تا کشته شود، جنگ با وی روا است. درباره اصحاب جمل نیز گفت: «اگر دعوت ما را به صلح رد کردند، آنان را رها کرده، حق‌شان را می‌دهیم و صبر می‌کنیم، و اگر با ما کاری نداشتند با آنها کاری نداریم وگرنه از خود دفاع می‌کنیم. ما در پی اصلاحیم.»

در حکومت علی(ع) حرف اول و آخر را قانون می‌زد. حاکم و محکوم، غنی و فقیر، سیاه و سفید، مسلمان و نا مسلمان، همه در برابر قانون و قاضی برابر بودند و کسی به دلیل وابستگی به دستگاه حکومت و یا به پشتوانه همفکری و همراهی با علی، از عدالت در امان نبود. همچنین هیچ کس به دلیل مخالفت با او، از مزایا و حقوق قانونی خود محروم نمیشد.

در آستانه جنگ جمل، به او گفتند طلحه و زبیر را دستگیر کن و به زندان بیافکن، که اگر از مدینه بیرون روند بر تو می‌شورند و حکومتت را هدف می‌گیرند. فرمود: تا دست بر شمشیر نبرند چنین حقی ندارم. یعنی قانون به من چنین اجازه‌ای نمی‌دهد.

برگرفته از کتاب پیشوای مومنان تالیف رضا بابایی.

Get File
Visit Count:51

 

Search   


 
مؤمن همواره در جستجوی حکمت است.
«حضرت محمد (ص)» 
 


Design: DibaGroup
Powered by DCMS 3.2