خواستم بگویم که فاطمه مادر حسنین است،
دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه مادر زینب است،
باز دیدم فاطمه نیست.
نه اینها همه است و این همه نیست، فاطمه فاطمه است.
خواستم بگویم که فاطمه مادر حسنین است
دیدم فاطمه نیست
خواستم بگویم که فاطمه مادر زینب است
باز دیدم فاطمه نیست
نه اینها همه است و این همه نیست. فاطمه فاطمه است.
وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا و دیگر معصومین برای آن نیست که ما آنان را بستاییم و دیگر هیچ. ثنا و ستایش اگر بدون همراهی و همگونگی و همسانی باشد هیچ ارزشی ندارد؛ چنانکه حضرت زهرا وقتی دید که زنان و دختران بنیهاشم در روز عزاداری برای رسول خدا بر سر و روی خود میکوبند و دائم مفاخر خاندان و فضیلتهای ایشان را میشمرند آنان را نهی کرد و از آنان خواست که دعا کنندـ « ان فاطمه لما قبض ابوها ساعدتها جمیع بنات بنی هاشم فقالت: اترکن التعداد و علیکن بالدعا» پس از ارتحال پیامبر زنان بنیهاشم حضرت زهرا را در عزاداری برای رسول خدا همراهی میکردند. ایشان به زنان گفتند در هنگام عزاداری از شمردن مفاخر و مناقب نژادی خودداری کنید بر شما باد دعا کردن. در این روایت فاطمه(س) زنان را از شمردن مناقب و مفاخر نژادی و قبیلگی نهی فرمودهاند؛ زیرا این مفاخر و مناقب متعلق به پیامبر اسلام است و صرف نسبت داشتن با ایشان موجب نمیگردد که آن فضیلتها و نیکیها در منسوبان ایشان هم تحقق یابد. «از فضل پدر تو را چه حاصل؟» ذکر فضائل پیامبر(ص) و اهلبیت (ع) و دیگر خوبان عالم تنها در صورتی مفید است که موجب همراهی ذاکر با آنان گردد وگرنه مایه عُجب و ریا خواهد بود. بدین رو در یاداوری پیشوایان و اولیای خداوند بیشتر باید به دنبال درسگیری و الگوبرداری از آنان بود و ثنا و مرثیه را نیز برای یاداوری فضیلتهای اخلاقی و کاربست آنها در زندگی روزانه دوست داشت.
فاطمه(س) دختر نبوت همسر ولایت و مادر امامت بود. در تاریخ هیچ زنی چنین موقعیت ممتاز و بیمانندی نیافت. به قول اقبال لاهوری:
مریم از یک نسبت عیسی عزیز از سه نسبت حضرت زهرا عزیز
اما همه عزت و شرافت حضرت فاطمه در نسبتهای او با دیگران نیست؛ او در عین اینکه دختر پیامبر و همسر علی و مادر پیشوایان معصوم است «فاطمه» نیز هست. زنی که به نیکی جای خالی اسوه زنان در تاریخ اسلام را پر کرده است. زنی که زندگی کوتاهش را وقف اهداف بلندش کرد و خاطرهای جاودان از خود باقی گذاشت. او از خانه رسالت برآمد و همسر ولایت و مادر امامت شد توانست الگویی کارامد و سزاوار برای زیست اسلامی زنان و مردان به منصه ظهور درآورد. زهرا(س) پیوندگاه رسالت و ولایت و امامت است. رسالت و امامت را مادری کرد و ولایت را همسری و امت را سروری. در زمانه ای زیست که پیامبر توحید میکوشید راه خود را به میان مردم بگشاید تا از قبایلی کافر پیشه و خونریز و سنگپرست امتی بزرگ و سرفراز تربیت کند. در نهضت شرکستیزی و مدینهسازی پدر پابهپای او جنگید و سخن گفت و شکیبایی ورزید و سپس همراه پدر هجرت کرد و در مدینه نیز یک روز آرام نگرفت. آن روز که به خانه علی(ع) رفت میدانست که به خانهای میرود که خیمه جهاد است و چهارراه حوادث. پدر را که بدرقه کرد رخت به بیتالاحزان کشید و در آنجا با نالههای خویش خاطره غمناک پدر را در دل تاریخ زنده نگاه داشت تا مبادا جاهلیت شکستخورده غیبت نبی را مغتنم شمرد و از راه دروازه های نفاق و کوتهبینی و دنیادوستی به مدینه بازگردد. فاطمه(س) جایی را در تاریخ اسلام پر کرد که به هیچ روی از عهده هیچ مرد و زنی بر نمیآمد.
برگرفته از کتاب بانوی اسلام از رضا بابایی